🄿🅃10
هیونجین:ا خونه خارج شدیم و ماشین لیسارو دیدم
اوووووووو این چرا اینجوری شدههه :|||||
ا.ت:من رفتم قهوه بخرم بیام ک دیدم ماشین اینجوری شده
~ودففف
×ول کن اینارو سوییچ ماشین خودمون کجاس؟
~بیا دس منه(عکس ماشینو میزارم)
ا.ت:سوار ماشین شدیم و هیونجین ب شوگا زنگ زد تا اوناهم بیان
هیونجین:الو... سلام شوگا
^سلام
~شوگا لیسارو دزدیدن باید پیداش کنیم
^عجب
~عجبب!) همین!! میگم لیسارو دزدیدن
شوگا گوشیو قط کرد
هیونجین:این چش شده!!!
ا.ت:وایسا ب یجی زنگ بزنم
(درحال زنگ زدن)
؛ بله؟
×سلام یجی کار واجب بات دارم...
؛ هم... بگو
×لیسارو دزدیدن باید پیداش کنیم
؛ اوو.. بالاخره دزدیش
×ینی چی!؟؟ (با تعجب و ترس)
؛ اممم... عزیزم خلی ببخشید ولی کار ما بود
×چی میگی تو دیوونه شدی؟؟؟
؛ ما یکی ا عضو بند مافیاییم جونگ کوکم هس!
اووو خوبه یادم اومد اونجا ک فراریمون دادی ا خونتون خلی ممنونم...
ا.ت:گوشیو قطع کردمو با دادو فریاد گریه کردم
هیونجین:ا.ت چی گف؟؟؟
×کار اوناسس
~کیی! ¡!!!
×یجی
~امکان نداره چی میگی
×الان بم گفتن کار ما بوده ینی جونگ کوک و اونا
شوگا عضو بند مافیا هس ک توش جونگ کوکم هس
هیونجین:هیچی نگفتم فقد گریه کردمو ماشینو روشن کردم تا حداقل بتونیم جایی ک جونگ کوک هس رو پیدا کنیم...
(پرش زمانی ب جونگ کوک و لیسا🔪🗿)
لیسا:میگم جونگ کوک
+هاا
-تو یکم شبی خرگوشی
+ودف :| من؟
-اوهوم... تو
+خوبه 😐😂
-چرا میخندی؟ :/
+چون شوخی خوبی بود ✨
-شوخی نمیکنم واقعا شبیهی😌😂
+اوکی😂
-میگم جی کی
+چیه
-من گشنمه میشه ی چیزی بدی بخورم؟
+عامممم.. جونگ کوک با خودش:گشنشه!!!! باید چیزی بیارم بخوره نباید گشنه بمونه!! (جونگ کوک واقعا عاشق شده بود)
-عام چی؟؟ ینی میاری چیزی بخورم!؟
+نمیدونم وایسا ببینم چیزی داریم
(جونگ کوک برا اولین بار بود ک با ی نفر انقد مهربون بود)
.......... . . . . ... . .
ایدامه دالد؛)
اوووووووو این چرا اینجوری شدههه :|||||
ا.ت:من رفتم قهوه بخرم بیام ک دیدم ماشین اینجوری شده
~ودففف
×ول کن اینارو سوییچ ماشین خودمون کجاس؟
~بیا دس منه(عکس ماشینو میزارم)
ا.ت:سوار ماشین شدیم و هیونجین ب شوگا زنگ زد تا اوناهم بیان
هیونجین:الو... سلام شوگا
^سلام
~شوگا لیسارو دزدیدن باید پیداش کنیم
^عجب
~عجبب!) همین!! میگم لیسارو دزدیدن
شوگا گوشیو قط کرد
هیونجین:این چش شده!!!
ا.ت:وایسا ب یجی زنگ بزنم
(درحال زنگ زدن)
؛ بله؟
×سلام یجی کار واجب بات دارم...
؛ هم... بگو
×لیسارو دزدیدن باید پیداش کنیم
؛ اوو.. بالاخره دزدیش
×ینی چی!؟؟ (با تعجب و ترس)
؛ اممم... عزیزم خلی ببخشید ولی کار ما بود
×چی میگی تو دیوونه شدی؟؟؟
؛ ما یکی ا عضو بند مافیاییم جونگ کوکم هس!
اووو خوبه یادم اومد اونجا ک فراریمون دادی ا خونتون خلی ممنونم...
ا.ت:گوشیو قطع کردمو با دادو فریاد گریه کردم
هیونجین:ا.ت چی گف؟؟؟
×کار اوناسس
~کیی! ¡!!!
×یجی
~امکان نداره چی میگی
×الان بم گفتن کار ما بوده ینی جونگ کوک و اونا
شوگا عضو بند مافیا هس ک توش جونگ کوکم هس
هیونجین:هیچی نگفتم فقد گریه کردمو ماشینو روشن کردم تا حداقل بتونیم جایی ک جونگ کوک هس رو پیدا کنیم...
(پرش زمانی ب جونگ کوک و لیسا🔪🗿)
لیسا:میگم جونگ کوک
+هاا
-تو یکم شبی خرگوشی
+ودف :| من؟
-اوهوم... تو
+خوبه 😐😂
-چرا میخندی؟ :/
+چون شوخی خوبی بود ✨
-شوخی نمیکنم واقعا شبیهی😌😂
+اوکی😂
-میگم جی کی
+چیه
-من گشنمه میشه ی چیزی بدی بخورم؟
+عامممم.. جونگ کوک با خودش:گشنشه!!!! باید چیزی بیارم بخوره نباید گشنه بمونه!! (جونگ کوک واقعا عاشق شده بود)
-عام چی؟؟ ینی میاری چیزی بخورم!؟
+نمیدونم وایسا ببینم چیزی داریم
(جونگ کوک برا اولین بار بود ک با ی نفر انقد مهربون بود)
.......... . . . . ... . .
ایدامه دالد؛)
- ۷.۷k
- ۰۳ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط